سمت زندگی

سمت زندگی

سمت زندگی

سمت زندگی

منبع انرژی مثبت باشین

منبع انرژی مثبت باشین



یه روز خیلی خوب رو تصور کنین که کلی برنامه تو ذهنتون دارین و با قدرت به کارهاتون میرسین، بعد دوستتون رو ملاقات می کنین و بهتون میگه: ” چقدر خسته به نظر میرسی!” همین جمله کافیه تا اون همه حال خوب رو از دست بدین و بی انرژی و خسته بشین و مثل بادکنکی که بهش سوزن زدن خالی بشین.


یا مثلا با تمام وجودتون برای رسیدن به هدف تلاش می کنین و نا امیدی به خودتون راه نمیدین و یک دفعه کسی از راه میرسه و میگه: ” خیلی خوبه ولی خسته نمیشی از این همه تلاش” . همین باعث میشه که ذهنتون به سمت بخش منفی و خسته کننده ی کارتون بره و انرژی تون رو از دست بدین.


خیلی از ما ممکنه چنین شرایطی رو تجربه کرده باشیم. شرایطی که به خاطر حرف بقیه، انگیزه مون رو از دست دادیم و ذهنمون به سمت افکار منفی رفته. اکثر این حرف ها با نیت بدی گفته نمیشه، اما بار منفی کلماتش می تونن تاثیر بدی روی طرف مقابل بذارن.



حالا به موقعیتی درست مقابل این شرایط فکر کنین، موقعیتی که پدر و مادرتون از عمل کردتون تعریف کردن و یا تشویق معلم باعث شده با انرژی و انگیزه ی بیشتری به مسیرتون ادامه بدین و تلاش کنین.


ما آدم های رنگی، باید سعی کنیم امواج مثبت رو به زندگی خودمون و اطرافیانمون بیاریم. به قدرت کلمات باور داریم و سعی می کنیم با انتخاب درست جملاتمون تاثیر خوبی روی بقیه بذاریم. وقتی کسی گرفته و ابری هست میتونیم با حرف های رنگی، تاثیری خیلی بیشتر از اون چیزی که فکر می کنیم روش بذاریم. شاید ما با حرف ها، تشویق ها و انرژی دادن هامون بخش بزرگی از زندگی یک نفر رو تغییر بدیم و اون رو به ادامه ی مسیر تشویق کنیم.



این انتقال احساس خوب و انرژی مثبت بزرگ و کوچیک نداره، بیاین اون آدمی باشیم، که با دیدنش انرژی خوب می گیرن و می تونیم با حرف هامون حال دل اطرافیانمون رو خوب و آفتابی کنیم. به جای اینکه به یه خانوم خانه دار بگیم چقدر حوصله ش تو خونه سر میره، بهش یاد آوری کنیم چقدر وقت برای کار های هیجان انگیز داره. به جای اینکه به صورت پر جوش یه نوجوون اشاره کنیم که یک مرحله ی کاملا طبیعی از رشدش هست، از تیپ قشنگ و آراستگیش تعریف کنیم. به جای اینکه خستگی یک مادر از رسیدگی به بچه ی کوچیکش رو بهش یاد آوری کنیم، بهش بگیم چه نقش مهمی داره و چقدر کار بزرگی انجام میده. و یا به جای اینکه به خاطر دور بودن یک دانشجو از شهر خودش باهاش همدردی کنیم، بهش بگیم این سختی کشیدن ها چقدر ارزشمنده وقتی قراره در نهایت حسابی موفق بشه. و البته کلی مثال این چنینی دیگه هست که در طول روز باهاش رو به رو میشیم و میتونیم با یک انتخاب آگاهانه در صحبت هامون، ساعات خوبی رو برای بقیه رقم بزنیم.


بیاین اون آدم رنگی مثبتی باشیم، که مثل خورشید انرژی و حال خوب رو به همه منتقل می کنه.

چگونه فرصت‌ها را به سمت زندگی خود جذب کنید ؟



موفقیت دنبال شدنی نیست . بلکه به سمت آنچه شما هستید ، جذب می‌شود. جیم ران



موفقیت


یک بار تعدادی از اشخاص از من سوالی پرسیدند که “چگونه می‌توانیم فرصت‌های بیشتری را به سمت زندگی خود جذب کنیم؟” سؤال بسیار خوبی از من پرسیده شد، اما فکر می‌کنم پاسخ من آن هارا را کمی شگفت زده کرد.


من نکات آشکار و ضروری در مورد کار سخت و پشتکار را کنار گذاشتم و از آن‌ها حرفی به میان نیاوردم. نکته جالب این بود در واقع کسانی که این سؤال را از من پرسیدند کارگران بسیار سخت کوش بوده و در ظاهر بسیار تلاشگر و جوینده بودند. اما آن‌ها چه چیز را فراموش کرده بودند؟


 


بله جذب ، مهم‌ترین نکته .


 


من همیشه فکر می‌کردم فرصت و موفقیت چیزی است که باید به دنبال آن رفت اما پس از آن متوجه شدم که آن‌ها باید به دنبال من بیایند. ضرورتاً فرصت و موفقیت چیزی، دنبال کردنی نیست اما وقتی شما به یک فرد جاذب تبدیل می‌شوید آن‌ها به سمت شما جذب می‌شوند.


من مهارت‌های پیشرفت را تدریس می‌کنم به همین دلیل با اطمینان میگویم اگر شما بتوانید مهارت‌های خود را توسعه دهید و شخصیتتان و خودتان را، سلامتتان را و روابط خود را پاک و پالایش شده از هر عیب نگه دارید ، شما به یک فرد جاذب تبدیل می‌شوید که فرصت‌ها به سویش جذب می‌شوند. فرصت‌ها نیز به دنبال شماخواهند گشت. شهرت و اعتبارتان در همه جا پخش خواهد شد و بسیاری از افراد تمایل به انجام کسب و کار با شما خواهند داشت.


دیگر غیر ممکنی وجود ندارد تازمانی که شما بر روی فلسفه جذب موفقیت به سمت خودتان کار می‌کنید .


نکته مهم در ادامه روند جذب، از مهارت هایتان استفاده کنید، با نظم باشید، مراقب شخصیت و شهرتی که به دست آوردید باشید ، متوجه زبان و گفتارتان باشید، تمامی این‌ها، باعث پاکی شما شده و از شما فردی با قدرت جذب بالا تر می‌سازد.


خودسازی شانسی بی پایان نه تنهابرای بهبود شماست بلکه برای جذب فرصت‌ها و تأثیرگذاری بر دیگران است.


 

ایده رنگی برای تزئین دیوارهای خالی با استفاده هنر و خلاقیت خودتون

۴۴ ایده رنگی برای تزئین دیوارهای خالی با استفاده هنر و خلاقیت خودتون


حتما یه بخشی از خونه تون هست که تا حالا خیلی بهش توجه نکردین، مثلا یه دیوار خالی و ساده در یک سمت خونه. حالا اگر با خلاقیت خودتون به این دیوار رنگ و انرژی ببخشین، تغییر بزرگی تو کل دکوراسیون خونه به وجود میاد و از این به بعد بیشتر بهش توجه می کنین. اینجا ایده هایی برای تزئین دیوارهای خالی آوردیم براتون که میتونین ازشون کمک بگیرین و دست به کار بشین.



0c5f481d95bf87c68419a498ce818a07


ff83da056106ade8e0fb0255b389da56


ff83da056106ade8e0fb0255b389da56



f3e64aaea1ef0e6a862116fb9d75865d


eee619ba9865c3f0a9bf4f82c754172b


d1ec8254f1ed52b147082cb35ee2bc76


d8acdff941af2165908c885cbe2ad4f5


d88b85f84efed77f9b2c85b2ec79b0d3


deb9d8ef1f6cf11fff4eaeefe86c913b


e7cb81f8434350c21c78c84d47ebf0b6


ec7aa605aafed0213fe98289e7efe519


d0e12d28044561ba8353340c8d88b157


cc66f13a050b570564e31a58d55b7a2c


c00574372811b0584ad76d6d8db221cd


9650998121cb7e811cc7fe6816f00e79


777a626b1801be383dcaa4bbb2750b41


6d6f22ba4d8581a17058948ba78a5a79


6a280045d65e70075525497a60cc8632



چرا انسان ها به سمت زندگی تجملاتی می روند؟

استاد مصطفی ملکیان، پژوهشگر فلسفه اخلاق، اخیرا در صفحه شخصی خود یادداشتی با این عنوان که «چرا انسان ها به سمت زندگی تجملاتی پیش می روند؟» را منتشر کرده است که در ادامه گزیده ای از آن ارائه می شود:

 


انسان به سمت زندگی تجملاتی می رود چون نمی خواهد به ضروریات زندگی قناعت و اکتفا ورزد و می خواهد زندگی متجملانه داشته باشد. انسان اگر از چهار امر ضروری و اجتناب ناپذیر زندگی، یعنی خوراک، پوشاک، سوخت و سرپناه، به حد ضرورت اکتفا می ورزید و در باب هیچ یک از این چهار امر ضروری، حتی یک گام به سوی تجمل بر نمی داشت، می توانست با زمانی در حدود سه ساعت کار در شبانه روز یا یک روز کار در هفته، درآمدی کسب کند که از عهده تامین آن ضروریات برآید. و در این صورت، می توانست تقریبا سیزده ساعت از شبانه روز یا شش روز از هفته اش را در اختیار خود بگیرد و مصروف برآوردن نیازهای روانی و معنوی خود کند. برآوردن نیازهای زیستی انسان که همان نیاز به خوراک، پوشاک، سوخت و سرپناه اند، در واقع بیش از سه ساعت کار در شبانه روز نمی طلبد. اما، البته و صد البته به شرط اینکه فقط در پیِ برآوردنِ نیازهایِ زیستی مان باشیم، نه درصدد برآوردن خواسته های زیستی مان. خواسته های زیستی بر خلاف نیازهای زیستی، حدِّ یقف ندارند، سیری نمی پذیرند و هر چه برآورده تر شوند مطالبه گرتر و خواهنده تر می شوند.

به تعبیر دیگر، صاحب نظران و متخصصان به سهولت تمام، می توانند تعیین کنند که آدمی دقیقا به چه مقدار خوراک، پوشاک، سوخت و سرپناه نیاز دارد تا از طول عمر طبیعی و از سلامت، نیرومندی و زیبایی جسمانی اش محروم نشود. اما هیچ کس نمی تواند تعیین کند که آدمی چه مقدار از این چهار چیز را می خواهد، چون خواستن پایان ناپذیر است. پایان ناپذیری خواستن هم به این معنا است که هر چه بیابی باز هم می خواهی و هم به این معنا که هر چه بیشتر بیابی بیشتر می خواهی. و البته در پیِ خواسته ها و نه نیازهای زیستی رفتن، به برآورده شدن همان نیازهای زیستی نیز لطمه می­زند و به آن صدمه وارد می­کند و این بدین معنا است که در پی ارضای خواسته های زیستی رفتن، نه فقط از ارضا شدن نیازهای روانی و معنوی جلو می گیرد، بل مانع ارضا شدن نیازهای زیستی نیز می شود، چرا که خواسته ای که از حد نیاز در بگذرد، در خلاف جهت نیاز سیر خواهد کرد.

مثلا اگر بدن من در شبانه روز، به m گرم پروتئین و n کالری گرما نیاز داشته باشد و من 2m گرم پروتئین و 2n کالری گرما به آن برسانم، نباید تصور کنم که نیاز بدن ام به پروتئین یا گرما را برآورده کرده ام و پروتئین یا گرمای افزوده ای نیز به آن داده ام. بل باید بدانم که در بدن ام دگرگونی ها ای در خلاف جهت نیازها و مصالح آن پدید آورده ام. ولی مهمتر این است که دویدن در پی خواسته های زیستی و اکتفا نورزیدن به نیازهای زیستی، انسان را از برآورده شدن نیازهای روانی و معنوی اش باز می دارد. یعنی زندگی متجملانه و فراتر از حد ضروریات زیستی، انسان را از نیل به ضروریات روانی و معنوی اش مانع می آید.

زندگیِ به لحاظ زیستی متجملانه، بر روی ویرانه های روانی و معنوی بنا می شود و سر بر می آورد. فقط با چوب حراج زدن بر استعدادهای روانی و معنوی می توان درآمد و پول لازم برای پی ریختن و برآوردن یک زندگی متجملانه را فراهم آورد.